آرمانآرمان، تا این لحظه: 13 سال و 10 ماه و 7 روز سن داره
آرمینآرمین، تا این لحظه: 6 سال و 1 ماه و 23 روز سن داره

❤آرمان وآرمین❤

آرمان وآرمینم داشتن شمایعنی تمام خوشبختی

دوروزمونده به تولدآرمانم

دوروزتاتولدآرمان عزیزم مونده تا۱۰ساله بشه.مسلمه که خونه تااون موقع آماده نمیشه و پیشنهادموبراجابه جایی روزتولدش هم قبول نکرد.۴روزم هست که مقیم خونه خواهرم هستیم تاکارکابینت انجام بشه.نمیدونم چندروزدیگه طول میکشه.تاامروزخواهرم هرروزکشیک بیمارستان بودوشوهرشم مسافرت بود،براهمین توخونه ش معذب نبودم،ولی امروزهمه برگشتن وبادوتابچه راحت نیستم.آرمین هیچ جاغیرخونه خودمون ومامانم خوابش نمیبره ووقت خواب بهونه میگیره که برگردیم خونه.توراه اومدن به خونه خواهرم،روبه روی گنبد، ازامام رضاملتمسانه خواستم که آرمین اذیت نکنه وبهونه نگیره،وخداروشکرامام رضاخواسته این همسایه بی معرفت رواجابت کردوفقط دیرمیخوابه ولی بهونه گیری نمیکنه الحمدلله.امیدوارم به زودی وخوشی ...
31 خرداد 1399

خرداد۹۹

دهه آخرماه رمضون که وضعیت مشهدم روبه سفیدشدن بود،تصمیم به عوض کردن کابینتاگرفتیم.نمیدونستم که تااین حدطولانی میشه وگرفتارمیشم.تصمیم داشتم تموم این مدتوبرم خونه مامانم باشم که اونجاهم بچه هاخ اذیت کردن وبرگشتم مشهد.شومینه روهم جمع کردیم وبه دنبال اون هرروزیه کاری پیش میاد.چون کاغذدیواری دوجورنشه مجبوریم کل دودیواروکاغذدیواری جدیدبزنیم،سقف ورنگ کنیم وهمینطورادامه داره. کلافه شدم ازاین وضعیت بهم ریخته.مشهدم که دوباره قرمزشدونگران اومدن کارگرابه خونه هم هستم.امیدوارم روبه راه بشه دیگه. ...
22 خرداد 1399
1